بزرگترین وبلاگ اسمس ابادان

اس ام اس . اسمس. اسم س

بزرگترین وبلاگ اسمس ابادان

اس ام اس . اسمس. اسم س

حسرت

صدای ناله میبارید.

 ولی تن خشکه حسرت بود.

 طلوع بغض سرگردان به عمر گریه میافزود.

 دریغ از جرعه ای خورشید. در این سرمای بعد از تب

 دریغ از لحظه ای ساحل در این امواج شب در شب

غزل مرثیه میخواند کبوتر در پی دام است

 از این ظلم فریبنده خیال کفر آرام است

 عقیق صبر وامانده به صحرای سراب و خواب طلوعی تازه میخواهیم

 بیا ای عشق عالم تاب به رنگه پرده کعبه

 به جای پای ابراهیم قسم بر مسجدالاقصی

که ما تنهای تنهاییم که ما تنهای تنهاییم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد