نگاهت گرچه دور است از نگاهم
تو ای تنها ترین پشتو پناهم
قسم بر مستی چشم سیاهت
نباشد غیر عشق تو گناهم
تو را با جان هستی دوست دارم
تو را تا اوج مستی دوست دارم
تو را ای شهر شیرین دلارا
به دور از خود پرستی دوست دارم
از طرف ابجی گلم
سارا واحدی
روزگار ما چنین گذشت
هر چه خواستیم ندیدیم هر چه دیدیم گذشت
هرچه داشتیم رها کرده و تنها ماندیم عاقبت تنهایی
آری باز هم تنهایی
تنهایی همدم ماست
او که ما خواستیم تنها گذاشت
توی تنهاییم او که ما را خواست ما تنها گذاشتیم
و قدرش ندانستیم ما از این دنیا هیچ خیری ندیدیم
از طرف ابجی؛ فهیمه ؛
متشکرم و دست گلتون رو میبوسم
عشق گفتنی نیست تعریف کردنی نیست
عشق تنها یک واژه نیست
عشق را می توان حس کرد
محبتش را
...صداقتش را...
زیباییش را
از طرف یک خار به یک گل
ای دوست ای دوست ای دوست
جور تو کشم از آنکه روی تو نکوست
مردم گویند بهشت خواهی یا دوست
ای بی خبران بهشت با دوست نکوست
اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم ،
بهتر آن است که آنرا خرج لطافت
یک لبخند
و یا
نوازشی عاشقانه
کنیم
من سبز می شوم حتی اگر تو مانع روئیدنم شوی .
من غنچه می دهم حتی اگر به زخم تبر عادتم دهی .
اما به حرمت عشق تو گل نمی دهم
چون واقفم که تو زیبا ترین گلی
به انتظار نبودی، ز انتظار، چه دانی؟
تو بی قراری دلهای بی قرار، چه دانی؟
نه عاشقی که بسوزی، نه بی دلی که بسازی
تو مست باده ی نازی، از این دو کار، چه دانی؟
تمام وجود صدایت می کنم .
صدایت می کنم تا نگاهم کنی ،
نگاهم کنی تا چشمان پر از اشکم را ببینی ،
اشکهایم را ببینی تا دلت برایم بسوزد ،
دلت بسوزد تا یک لحظه بیشتر کنارم بمانی .
آن وقت از ته دل فریاد خواهم زد و به تو خواهم گفت
صادقانه
دوستـــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم
آن وقت شاید دیگر هرگز تنهایم نگذاری هرگز
نگو بار گران بودیمو رفتیم.
نگو نامهربون بودیمو رفتیم.
آخه اینها دلیل محکمی نیست.
بگو با دیگران بودیم و رفتیم
این شعر از طرف ابجی گلم سوگند جان هستش
رو درو دیوار این شهر همش از تو یادگاره
توی این کوچه تاریک منو تنها نمیزاره
یاد حرفهای قشنگت که تو قلبم لونه میکرد
یاد دلتنگی چشمات که منو بهونه میکرد
میزنه اتیش به جونم پس کجایی مهربونم
اخه من ترانه هامو واسه کی پس بخونم
دل من هواتو کرده ماه کجایی نازنینم
کاشکی بودیو میدیدی بی تو من تنها ترینم
این شعر هم تقدیم به تموم بازدید کننده های عاشق
اخه چجور دلت امد تنهام بزاریو بری
اخه مگه حرفی زدم زخم زبونی من زدم
اره همش بهونه بود مسئله یار دیگه بود
دلت هوایی شده بود کارم از کار گذشته بود
برو با یارت عزیزم رها کن این تن منو
الهی صد ساله بشه عشق قشنگت عزیزم
اما یه قول بهم بده یارتو تنها نزاری
که مثل من اسیر بشه اواره از خونه بشه
منم یه قول بهت میدم یه روز فراموشت کنم
قلبمو سنگیش بکنم عشقتو خاکستر کنم
اگه یه روز خواستی گلم کسی رو نفرینش کنی
بگو که مثل من بشه زجر جدایی بکشه
این رو برای دل خودم گفتم دوستار شما مهدی دلشکسته